جدول جو
جدول جو

معنی نازک خیال - جستجوی لغت در جدول جو

نازک خیال
(زُ)
که خیالش نازک و لطیف و رقیق است. که مخیله ای دقیق و قوی دارد. نازک اندیش. دقیق الفکر:
چو مضمونی که در دل بگذرد نازک خیالی را
سخن هردم بگرد آن لب خاموش می گردد.
جلال اسیر (از آنندراج).
گرچه صائب نازک افتاده ست آن موی میان
فکر ما نازک خیالان را غباری دیگر است.
صائب (از آنندراج).
- نازک خیالان، عارفان و فکرکنندگان در صنایع حق تعالی. (آنندراج) (غیاث اللغات)
لغت نامه دهخدا
نازک خیال
بینشور، نازک اندیش آنکه دارای تخیلی لطیف ودقیق است نازک اندیش، عارف
فرهنگ لغت هوشیار
نازک خیال
آن که دارای تخیلی لطیف و دقیق است، نازک اندیش، عارف
تصویری از نازک خیال
تصویر نازک خیال
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(زُ)
دقت خیال. قوت تخیل. باریک اندیشی. صفت نازک خیال
لغت نامه دهخدا
(زُ)
کمرباریک. باریک میان. که کمری نازک و لاغر و ظریف دارد. معشوق زیبای کمرباریک:
نیست چون نازک میانی در نظر آشفته ام
رشتۀ شیرازه از موی کمر باشد مرا.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(دُ مَ فَ)
که غذای خوب و مطبوع خورد. که هر غذائی نتواند خورد. نازک چر
لغت نامه دهخدا
تصویری از نازک خیالی
تصویر نازک خیالی
دقت تخیل باریک اندیشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نازک میان
تصویر نازک میان
کمر باریک لاغر میان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نازک خوار
تصویر نازک خوار
آنکه بخوردن غذاهای خوب ومطبوع عادت کرده نازک خور نازک چر
فرهنگ لغت هوشیار
کمرباریک، لطیف اندام، نازک اندام
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تفنگ سر پر لوله باریک و بلند، تفنگ سرپر، لوله ی باریک و
فرهنگ گویش مازندرانی